تو دنیای علم و فناوری مفاهیمی وجود داره که هنوز با کمک منطق انسانی قابل تفسیر نیستند. مفاهیمی مثل آزادی، اخلاق و آگاهی که تبدیل به خمیر مایه هایی میشن تو دست فیلم سازهای علمی-تخیلی مثل «نیل بلومکمپ». این کارگردان جوان اهل آفریقای جنوبی بعد از ساخت فیلم های «منطقه ۹» و «تبعیض (الیسیم)»، شخصیتی دوست داشتنی تو دنیای ربات های خیالی به اسم «چپی» خلق می کنه که شاید بتونه یه جورایی یه تفسیر منطقی برای مفاهیم غیر قابل درک انسانی پیدا کنه.
تو فیلم زیبای «چپی»، مثل فیلم های دیگه ی رباتیکی، المان هایی تکراری به چشم می خوره. یه شرکت ربات سازی ثروتمند، یه مخترع جوون عاشق ربات ها، ربات های بی احساس و حتی یه نفر که علاقه ای به ربات های هوشمند نداره و دشمن اونهاست. اما فرق اصلی این فیلم تو همون شخصیت اصلی فیلم یعنی خود “چپی” هست. رباتی با یه بدن تیتانیومی، یه قلب کودکانه و یه ذهن خودآگاه که دنبال اثبات و حفظ موجودیت خودشه. اگرچه انسان ها نمی تونن توضیح درستی درباره ی خودآگاهی به چپی بدن، اما اون سرسختانه تلاش میکنه تا راه حلی برای بقای خودش بدون وابستگی به یه جسم واحد پیدا کنه. راستی، آگاهی واقعا چیه؟ شاید باید صبر کنیم تا یه روز ربات های ابرهوشمند بتونن پاسخی برای این سوال پیدا کنن.
فیلم «چپی» اونقدر پر از مفاهیم انتزاعی و فلسفیه که دیگه فرصتی برای پرداختن به جزئیات مهندسی نداشته. شاید بشه اوج توجه فیلم به نکات مهندسی را تو سکانسی دید که چند تا پنکه برای خنک کردن کامپیوتر سرهم شده با دستگاه های پلی استیشن گذاشتن. احتمالا کارگردان دوست داره تا به جای توجه به ضعف های فنی و حتی داستانی فیلم، به این دیالوگ ربات به سازنده ی خودش فکر کنیم که «اگر قراره بمیرم، پس چرا من رو خلق کردی؟»
به غیر از شخصیت پردازی خوب ربات چپی، نکته ی مثبت دیگه ی فیلم، طراحی ظاهری این رباته. چپی در عین حال که یه ربات انسان نماست ولی شبه انسان نیست. المان های مکانیکی اون به زیبایی طراحی شدن و بعضی از اونها (مثل گوش هاش) حرکت هایی پیوسته دارن که حس زنده بودن ربات رو به مخاطب القا می کنه. همینطور، طراحی بسیار شلوغی داره (که تو طول فیلم، شلخته تر هم می شن)، اما استفاده از المان های ساده ای مثل نمایشگر دات ماتریس برای چشم هاش، به جذابیت ظاهری ربات کمک زیادی کرده.