با ما همراه باشید

جنونِ چند جهانی

یکی از باحال ترین موضوع های داستان های علمی-تخیلی، سفر کردن بین جهان های موازیه. یکی از قدیمی ترین تخیل های بشر همیشه این بوده که به غیر از دنیایی که ما توش زندگی می کنیم، یه عالمه دنیای دیگه وجود داره که ما ازش بی خبر هستیم. این که میگم قدیمی، دارم تقریبا از قرن پنجم قبل از میلاد حرف میزنم.

 

اما زمان انیشتن و رفقا که شد، این موضوع جای خودش رو توی فیزیک کوانتومی باز کرد و نظریه های مختلفی درباره ی احتمال وجود چند جهانی مطرح شد. مدل هایی مثل جهان های بیکران، جهان های حبابدار، جهان های موازی، نظریه ریسمان، مساله گربه ی شرودینگر و یه عالمه موضوع خیلی پیچیده ی دیگه که یه جورایی سعی دارن تا یه منطق ریاضی و علمی برای اثبات چند جهانی پیدا کنن. حتی خدابیامرز استیون هاوکینگ هم آخرای عمرش داشت رو این داستان کار می کرد.

 

اما این موضوع کاملا خوراک داستان های علمی-تخیلی میتونه باشه. دهه ۱۹۵۰ که اوج روی کار اومدن کتاب های علمی-تخیلی بود، این موضوع توی داستان ها وارد شد و بعد هم که راهش رو به سینما پیدا کرد. تا اینکه این اواخر دیگه دارن گند قضیه رو در میارن. مخصوصا مارول که دیگه داره رسما قیمه ها رو میریزه تو ماست ها. البته خدایی خوب بلده کار رو تمیز دربیاره ولی موضوع چند جهانی چیزی نیست که بشه به این آسونی ها اون رو به تصویر کشید.

 

من به شخصه بعد از دیدن قسمت آخر مرد عنکبوتی که به زیبایی جهان های سینمایی مرد عنکبوتی رو به هم وصل کرد، انتظار چیز بهتری رو از این فیلم دکتر استرینج داشتم. ولی به نظرم مارول هم نتونست از پس موضوع چند جهانی بر بیاد و همونطور که توی اسمش اومده فقط یه جنون از چند جهانی رو بهمون نشون میده. درست مثل فیلم اخیر «همه چیز، همه جا، به یکباره» که بیشتر کمدی بود تا علمی-تخیلی. چند جهانی میخواین ببینین، فصل سوم دارک. یا اگر اهل کتاب هستین، کتاب زیبای ماده تاریک نوشته بلیک کرواچ رو بهتون پیشنهاد می‌کنم تا ببینین یه ذهن خلاق چقدر زیبا میتونه یه سناریوی جذاب و تاثیرگذار از یه موضوع علمی-تخیلی دربیاره.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *